...

خصوصیت رهبران تاثیرگزار

ارتباط گران بزرگ

بسیاری از رئیسان جمهور آمریکا ارتباط گرانی بزرگ بوده اند و بر کشور تاثیری گذارده اند. جان اف کندی فرانکلین دی روزولت و ابراهام لینکلن از این جمله اند . اما در دوران زندگی ما فقط رونالد ریگان بود که ارتباط گری بزرگ نامیده شد.

کار خود را در رادیو آغاز کرد.ریگان در بیست و چند سالگی یکی از معروف ترین گزارشگران غرب میانه شد.او غالبا مسابقه ورزشی را زنده گزارش می کرد

ریگان در تمام طول ، خدمت توانایی خارق العاده ای در برقراری ارتباط با مردم از خود نشان داد . در سال 1980 نامزدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد ، آرمان مبارزاتی خود را ساده و روشن اعلام نمود : « پیام ما پنج کلمه مانوس را در بر دارد . نه از نظریه های اقتصادی بزرگ سخن می گوییم و نه واعظ فلسفه سیاسی هستیم . برنامه ما فقط شامل پنج واژه ساده است : خانواده ، کار ، همسایگی ، آزادی ، صلح .»

ریگان در مبارزه انتخاباتی با جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا مناظره کرد و در این کار موفق از آب در آمد  . ریگان مدیر خوبی بود زیرا افق دید او روشن بود . به آسانی تصمیم می گرفت و خیلی به جا تفویض اختیار می کرد . اما رهبری بزرگ نیز بود ، زیرا توانایی او در برقراری ارتباط فوق العاده بود . توانایی او در برقراری ارتباط از وی رهبری ساخته بود که مردم پذیرفته بودند.

آموختن و بهبود مداوم

ساکیشی تویودا که سالها در راه شغل پدر خود ، یعنی فروش فرش فعالیت می کرد کارخانه ريسندگي تويودا را راه انداخته بود و در سال 1894 با هوش سرشار خود یک ماشین بافندگی صنعتی ابداع و ساخته بود او بعدها  نوع تمام اتوماتیک آن را ساخت و دو سال بعد کارخانه اتوماتیک ریسندگی تویوتا ، پابه عرصه وجود نهاد.پسر کنجکاو و مستعد او ، کیشیرو که در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه توکیو فارغ التحصیل شده بود در کارخانه پدر مشغول به کار شد اما همه توجه و همت او صرف تولید موتور خودرو شد.در سال 1930 کیشیرو و تحقیق بر روی موتورهای گازوئیلی را آغاز کرد و سه سال بعد بخش خودرو را در قسمت کوچکی از کارخانه ریسندگی پدر راه انداخت.در سال 1935 اولین کارخانه خودرو تویوتا آغاز به کار کرد و سال بعد لوگوی تویودا به تویوتا تغییر یافت . یک سال بعد شرکت تویوتا به طور رسمی افتتاح شد . بدین ترتیب یکی از موفق ترین کارخانجات ریسندگی ژاپن در بین دو جنگ جهانی با تغییر گرایش ، به کارخانه خودروسازی تبدیل شد . تلاش و همت کیشیرو و تویودا باعث شد که از دل کارخانه پدر ، کارخانه جدید تاسیس شود.

پافشاری

مایکل دل در سال 1965 در تگزاس آمریکا به دنیا آمد .پدرش روانپزشک و مادرش کارمند شرکت بورس بود.آنها می خواستند مایکل دکتر شود بنابراین ، در دانشگاه تگزاس ثبت نام کرد ، گرچه علاقه اول او کامپیوتر بود .روحیه کارآفرینی از همان کودکی جزئی از وجود مایکل بود.در 12 سالگی یک حراج تمبر راه انداخت و از این راه توانست 1000 دلار کسب کند  در دبیرستان با فروش روزنامه پول به دست آورد . و بعدها با خرید رایانه های قدیمی و به روز کردنشان را برای فروش در محل گاراژ منزلشان شروع کرد و 180 هزار دلار یارانه فروخت.پس از آن دیگر به دانشکده بازنگشت

در مرحله بعد او اجزاء رایانه را می خرید و پس از مونتاژ آن را می فروخت . سال بعد او شرکت دل را بنیان گذاشت و با تحویل به موقع (Just In Time) و حذف انبار و هزینه و ارائه خدمات پس از فروش تحولی شگرف را در زمینه پاسخگویی به نیازهای مشتریان در صنعت رایانه پدید آورد . او ایده ای را رایج کرد که مشتری می تواند از طریق تلفن ، رایانه شخصی سفارش بدهد و بخرد. « سیستم توزیع مستقیم » و « عرضه انبوه کالا مطابق دلخواه مشتری » از ویژگی های شرکت دل است

 .شرکت او در سال تاسیس 6 میلیون دلار از محل فروش رایانه درآمد کسب کرد.این رقم در 5 سال بعد  به دو میلیارد دلار رسید .  همین رشد سریع اولین ضربه مهلک را به شرکت وارد آورد.مدیر مالی استعفا داد و ضرر میلیون دلاری  شرکت را تهدید می کرد . او بسرعت دریافت که بدون تغییر در شرکت نمی تواند کار را از پیش ببرد . او این کار را کرد و افراد مجربی از موتورولا و اپل را به کار گرفت . در سال 1997 دل اولین شرکتی بود که رکورد فروش یک میلیارد دلاری را  از طریق اینترنت به دست آورد.

 او جوانترین مدیر عامل 500 شرکت برتر دنیاست که در عین حال طولانی ترین زمان تصدی را به عنوان مدیرعامل و رئیس شرکت داشته است. جوانی که به دلیل روحیه خلاق و کارآفرین خود ، رشته پزشکی دانشگاه را رها کرد و شرکت دل را برای عرضه مستقیم رایانه مطابق دلخواه مشتری در اسرع زمان و کمترین هزینه ، تاسیس کرد

 اکنون به عنوان بزرگترین فروشنده مستقیم سیستم های رایانه ای در دنیا به عنوان یکی از پیشروان صنعت رایانه های شخصی با بیش از 39000 کارمند به پیش می رود .

تعهد به پیروزی

لی یاکوکا  قهرمان  اصلی آمریکا و مورد تحسین و اعتماد مردم آن سرزمین مهندس است و مدیر  در یک نظر خواهی از مردم آمریکا در مورد 5 مدیر مورد تحسین معلوم شد که او اولین انتخاب آنهاست . در این نظر خواهی بیل گیتس مدیر عامل مایکروسافت در جایگاه دوم قرار گرفت. لی یاکوکا به عنوان پیرو صنعت خودروسازی ، مدیری است که یکی از بزرگترین شرکت های جهان یعنی کرایسلر را ظرف چند سال از ته دره ورشکستگی نجات داده و به اوج قله پیروزی رسانده است. یاکوکا مي گويد : سختی های دوران رکود از من فردی مادی ساخت ، به طوری که سال ها بعد یعنی در پایان دانشگاه فقط یک فکر در سر داشتم و آن هم این بود که در 25 سالگی هر سال 10 هزار دلار درآمد داشته باشم و بعد هم میلیونر شوم .» او آنگاه به دوران مدرسه اشاره می کند و می گوید : « مهم ترین درسی که در مدرسه آموختم این بود که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنم . درس دیگری که آموختم این بود که زندگی همیشه بر پاشنه عدالت نمی چرخد . »

یاکوکا از زمان دانشجویی کار کردن برای فورد را دوست داشته است  در آن زمان شیوه استخدام فورد این بود که نماینده آن شرکت هر سال به پنجاه دانشگاه مراجعه و از هر دانشگاه یک نفر را انتخاب می کرد كه من از میان آنان انتخاب شدم و از این بابت در پوست خود نمی گنجیدم .» او سپس ، دوره کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه پرینستون به اتمام رساند و آنگاه خود را برای آغاز فعالیت در شرکت فورد آماده ساخت. یاکوکا که 38 سال از عمر خود را در صنعت خودروسازی گذرانده است مي گويد  تا مقام مدیر عاملی شرکت فورد رفتم و زمانی که بر صندلی مدیر عامل آن شرکت تکیه داشتم خودم را برفراز بلندترین قله جهان می دیدم . اما روز 13 جولای سال 1978 شرکت فورد مرا اخراج کرد . من مدت 32 سال در آن شرکت کار کرده بودم که 8 سال آن در پست ریاست گذشته بود

تئودور روزولت  رئیس جمهور گاوچران در منهتن و در خانواده ای ثروتمند دیده به جهان گشود . در کودکی ناتوان و رنجور بود ، به سختی نفس می کشید و از بابت بنیانی در رنج بود ، علاوه بر اینها به شدت لاغر بود.پدر و مادرش از زنده ماندن فرزند رنجور خود نومید بودند.در 12 سالگی پدرش به او گفت : « تو از نظر ذهنی قوی هستی ولی از نظر جسمی بی بنیه ای و بدون داشتن جسم سالم ذهن نمی تواند فعالیت کند.تو باید ورزش کنی .» .روزولت کار بدن سازی و تقویت ذهن را همه روزه و تا پایان عمر ، دنبال می کرد.،  همزمان با تمام کردن دوره دانشگاه هاروارد ، برای یورش بردن به دنیای سیاست آماده شده بود. روزولت ره صد ساله را یک شبه نرفت.او راه منصب ریاست جمهوری را آهسته اما پیوسته طی کرد.و این کار را آنقدر ادامه داد تا به رهبری نیرومند مبدل شد.فهرست دستاوردهای روزولت چشمگیر است. جایزه صلح نوبل را برد . تئودور روزولت در ششم ژانویه 1919 در خانه خود و در حالی که خواب بود چشم از جهان فرو بست.مارشال که در آن موقع معاون او بود به مناسبت آن حادثه گفته بود : « مرگ فقط درآن حالت می توانست به سراغ او برود . زیرا اگر روزولت بیدار بود با مرگ می جنگید . » وقتی کالبد او را از بستر برداشتند در زیر بالشش کتابی پیدا کردند . روزولت حتی تا دم مرگ یک دم از آموختن و بهسازی خویش نیاسود.

عمل گرائی

حتماً جت های لیر (Lear Jet) را ديده و يا در مورد آن شنيده ايد و يا با آن پرواز کرده ايد . پدر این هواپیمای بی نظیر بیل لیر بود . لیر مخترع و هوانورد که در صحنه کسب و کار نیز شخصیتی برجسته بود ، بیش از 150 اختراع ثبت شده داشت . خلبان خودکار ، رادیوی خودرو و نوار 8 باندی از اختراعات او هستند .لیر از نظر فکری از پیشقراولان بود . چند سالی طول نکشید تا رویای خود را تحقق بخشید . اولین پرواز آزمایشی جت لیر در سال 1963 انجام شد و اولین جت خط تولید خود را در سال 1964 فروخت. در مدتی کوتاه تعدادی زیاد از هواپیماهای خود را فروخت . اما كمي بعد شنید که دو فروند از هواپیماهای او به دلایل نامعلومی سقوط کرده اند این خبر او را مات و مبهوت کرد.در آن زمان 55 جت در دست مشتریان بود .او فوراً به همه صاحبان هواپیماهای خود پیغام داد که هواپیماها را بخوابانند تا او و گروهش علت سقوط دو هواپیما را پیدا کنند . برای او این فکر که ممکن بود جان اشخاصی دیگر به خطر بیفتد مهمتر از آن بود که سروصدای اقدامش در رسانه های بپیچد و منافع او را به خطر اندازد.
آقای لیر حدس زد ممکن است مشكل در کجا باشد اما آن مشکل فنی را نمی توانست روی زمین آزمایش کند وتنها راه حل اين بود كه باید شخصا در حال پرواز حل می کرد. این کار خطرناک بود ، اما او خطر را پذیرفت . وقتی که جت را به پرواز در آورد کنترل آن را از دست داد و چیزی نمانده بود که به سرنوشت دو خلبان دیگر دچار شود . اما عیب کار را در حال پرواز پیدا کرد.آنگاه قطعه جدیدی ساخت که مشکل را رفع می کرد.این قطعه را روی هر 55 هواپیما سوار کرد و خطر را برطرف ساخت. خواباندن هواپیماها هزینه سنگینی برای لیر ایجاد کرد و در ذهن مشتریان جدید بذر تردید پاشید . در نتیجه ، دو سال طول کشید تا کسب و کار خود را دوباره راه بیندازد اما آقای لیر هیچگاه از تصمیم خود پشیمان نشد .او هیچ ابایی نداشت که کامیابی ، داروندار و حتی زندگی خود را به خطر اندازد تا معمای سقوط دو هواپیمای خود را حل کند. آنچه برایش مهم بود این بود که حیثیت و شخصیت او خدشه دار نشود و این کار از انسان های با شخصیت بر می آید.

قابل رویت بودن

جک ولش در سال 1928 در آمریکا به دنیا آمد . کارشناسی مهندسی شیمی و کارشناسی ارشد و دکترای همان رشته را از دانشگاه ایلی نویز گرفت.

 پس از طی مراحل مختلف مدیریتی در بخشهای مختلف شرکت جنرال الکتریک ، در سال 1980 در 45 سالگی به عنوان نوزدهمین مدیر عامل شرکت 120ساله جنرال الکتریک به کار مشغول شد.او بلافاصله انقلاب جدیدی را در شرکت آغاز کرد.

 فعالیتهايي همراه با توسعه نگرش 6 سیگما و ورود به حوزه فعالیتها ی شبکه ای سبب شد که سهام 100 دلاری شرکت در ابتدای شروع به کار او به بیش از دو هزار دلار برسد و در نتیجه سود سالانه 27 میلیارد دلاری سهام به 80 میلیارد دلار  افزایش یابد.

جک ولش پس از 40 سال حضور در جنرال الکتریک که 20 سال آخر آن در بالاترین پست اجرایی ( مدیر عاملی )سپری شد الگوی موفقی از آینده نگری و فداکاری و تدبیر و مسئولیت را در مقابل مدیران در سطح جهان قرار دارد و  خود را شایسته نامزدی مدیر برتر قرن بیست کرد.

 

قدرت نفوذ در پیروان

در اواخر تابستان 1997 دو رویداد به فاصله یک هفته ، مردم را تکان داد.درگذشت مادر ترزا و مرگ پرنس دایانا.این دو زن از نظر ظاهر بسیار با هم تفاوت داشتند.  اما شگفتا که نفوذ آنها بسیار شبیه بود. بر اساس یک نظر پرسی که نتیجه آن در روزنامه دیلی لندن چاپ شد ، شاهزاده دایانا و مادر ترزا نوع دوست ترین مردم دنیا بودند .

دایانا قدرت تخیل دنیا را تسخیر کرد

در سال 1981 با شاهزاده چارلز ازداواج  كرد تقریبا یک میلیارد نفر مراسم عروسی او را ، که از کلیسا پخش می شد ، تماشا کردند . او فردی عادی و زمانی معلم کودکستان بود

 بعد از ازدواج دایانا می کوشید خود را با موفقیت تازه سازگار سازد. از طرف دربار انگلستان به این سو و آن سوی جهان جهت جمع آوری اعانه برای مقاصد خیریه سرگرم شد . .در جریان این سفرها و این نیکوکاریها ، مناسبات محکمی با اطرافیان برقرار کرد:با سیاست مداران ، با بنیانگذاران و گردانندگان بنگاههای خیریه ، بازیگران و هنرمندان ، و سران کشورها. دایانا مردم را به سوی آرمان هایی نظیر پژوهش های طبی درباره ایدز ، توجه به جذامیان و تحریم کاربرد مین های زمینی بسیج کرد.نقش او در جلب توجه رهبران دنیا به موضوع تحریم مین های زمینی بسیار برجسته بود.دایانا چند ماه پیش از مرگ در سفری به ایالات متحده با اعضای دولت کلینتن تماس گرفت و کوشید آنها را متقاعد کند از تصمیم های کنفرانس اسلو حمایت کنند.آن کنفرانس در صدد منبع کاربرد مین های زمینی بود.پس از چند هفته موضع دولت آمریکا تغییر کرد.پاتریک فولر نماینده صلیب سرخ بریتانیا می گوید : « شوق و شور او در جلب توجه دیگران به موضوع ، کلینتن را تحت تاثیر قرار داد . دایانا مسئله را در دستور کار دنیا قرار داد ، در این باره هیچ کس تردید ندارد . »

در آغاز ، عنوان دایانا برای او فرصتی فراهم ساخت تا دیگران را مورد خطاب قرار دهد اما چیزی نگذشت که از جانب خود نفوذی به هم زد .در سال 1996پس از جدا شدن از شاهزاده چارلز ، عنوان خود را از دست داد.اما از دست دادن عنوان به هیچ وجه سبب کاهش نفوذ و اعتبار او نشد.برعکس نفوذش روز به روز بیش تر شد و نفوذ شوهر سابق و بستگان سببی او ، به رغم وابستگی به دربار و داشتن موقعیت ممتاز ، کم تر و کم تر شد.

و طرفه این که حتی پس از مرگ نیز نفوذ دایانا همچنان رو به افزایش گذاشت.مراسم خاک سپاری او ، که به وسیله رادیو و تلویزیون بی بی سی پخش می شد ، هم زمان به چهل و چهار زبان ترجمه شد.بر اساس شبکه خبری ان بی سی رقم کل بینندگان و شنوندگان آن مراسم به 5/2 میلیارد نفر می رسید ، یعنی بیش از دو برابر رقم کسانی که شاهد مراسم ازدواج او بودند.

قدرت واقعی رهبری را نمی توان به کسی اعطا کرد ، این قدرت فقط و فقط نفوذ شخصی است.

کنترل نتایج

سام والتون ، بنیانگذار وال-مارت (از فروشگاه های معروف آمریکاست) به او لقب نابود كننده كسبه بازار اصلي  داده اند. در اوکلاهما به دنیا آمد و در میسوری بزرگ شد . در دوره دبیرستان به عنوان رئیس انجمن دانش آموزان انتخاب شد و توان رهبری خود را نشان داد بعد از ازدواج با همسرش  فروشگاه والتون را باز کردند. کسب و کارشان به دو دلیل رونق گرفت : 1- به سبب جنب و جوش و دوندگی والتون  2-  ابتکار ايجاد سلف سرویس در فروشگاه او شب و روز کار می کرد تا در سال 1960 پانزده فروشگاه داشت .اما در همین زمان بود که رقیبی پیدا شد . جیبسون فروشگاههای ارزان را تاسیس کرد.فروشگاههای ارزان جیبسون با فروشگاههای بزرگ والتون رقابت می کردند.

والتون مي گويد دو راه بیشتر نداشتيم :  یا باید زیر ضربه های موج فروشگاه های ارزان خرد می شدیم یا فروشگاهی ارزان باز می کردیم . بنابراین راه افتادم . به سراسر کشور سر زدم  و این فکر را مطالعه کردم … وال – مارت شماره یک را  باز کردم و خیلی زود فروشگاههای زنجیره ی وال – مارت زيادي باز نمود . والتون دریافت که باید برنامه ریزی و توزیع فروشگاهها را بهتر کند . او و همکارانش مراکز توزیع مرکزی ایجاد کردند و مساله حل شد.

تفاوت فقط در این است که او رهبری ممتاز بود که به جای برچیدن کسب و کار خود توانایی تغییر و حل مشکلات را داشت.

شجاعت

مردي با سه وجه مشترک:  کسی که در مسابقه خودرو رانی دایتون رکورد سرعت جهان را بر جای گذاشت ، خلبانی که در جنگ جهانی اول بیشترین تعداد پیروزی را در نبرد هوایی با آلمانی ها به نام خود ثبت کرد و مشاور ویژه وزیر جنگ که در زمان جنگ جهانی دوم در سقوط هواپیما جان سالم به در برد و 22 روز روی کلکی در اقیانوس آرام زنده ماند ؟

ادی رایکنبکر در12 سالگی پدر را از دست داد و مدرسه را رها کرد تا نان آور خانواده شود.او روزنامه ، تخم مرغ و شیر بز می فروخت . در کارخانه های شیشه سازی ،  کفش سازی و کارگاه ریخته گری کار کرد. در نوجوانی مکانیک خودروهای مسابقه شد و 2سال بعد رکورد جهانی سرعت را شکست.

وقتی که آمریکا وارد جنگ جهانی اول شد ، کوشید تا به عنوان خلبان به اروپا اعزام شود اما سن او بالا و تحصیلاتش پایین بود . به رغم اینکه با خلبانان همکار دانشکده دیده ، جور نبود ، خلبانی ورزیده شد . روزی که جنگ تمام شد 300 ساعت پرواز جنگی انجام داده بود (بیش از هر خلبان دیگر آمریکایی) ،  مدال افتخار ، هشت نشان صلیب فرانسه کسب کرده بود و به فرماندهی اسکادران خود منصوب شد.

مهارت او  در پرواز باعث شد که روزنامه ها از او به عنوان « تک خال » آمریکا یاد کنند . وقتی که از شجاعت او در نبرد سئوال کردند ، اعتراف کرد که می ترسیده است . « شجاعت » به نظر او « انجام کاری است که از آن بترسید. اگر ترس نباشد ، شجاعت معنایی ندارد.»

بعد از جنگ جهانی دوم معاون شرکت هواپیمایی ایسترن شد . در آن زمان هیچ شرکت هوایی بدون يارانه دولت نمی توانست سر پا بایستد. اما رایکنبکر عقیده داشت که این شرکت ها باید خود کفا شوند . بنابراین تصمیم گرفت که شیوه کسب و کار شرکت را عوض کند.در عرض دو سال شرکت ایسترن را  ، برای نخستین بار در تاریخ هوانوردی آمریکا ، سودآور کرد. و وقتی که رئیس جمهور آمریکا همه قراردادهای حمل نامه های هوایی را با شرکت های هواپیمایی لغو کرد ، رایکنبکر به مخالفت برخاست و حرف خود را به کرسی نشاند . .رایکنبکر سی سال تمام شرکت ایسترن را اداره کرد و در 73 سالگی بازنشسته شد . ده سال بعد که درگذشت ، پسرش چنین گفت : اگر برای او شعاری تصور شود همان جمله ي خود اوست

« با چنگ و دندان خواهم جنگید »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید